مطالب جالب

  • ۰
  • ۰

داستان جالب عیادت مرد ناشنوا از همسایه

این داستان زیبا را در ادامه مشاهده کنید.

ناشنوایی خواست به احوالپرسی بیماری برود. با خودش حساب و کتاب کرد که نباید به دیگران درباره ناشنوایی اش چیزی بگوید و برای آن که بیمار هم نفهمد او صدایی را نمی شنود باید از پیش پرسش های خود را طراحی کند و جواب های بیمار را حدس بزند.پس در ذهنش گفتگویی بین خودش و بیمار را طراحی کرد . با خودش گفت « من از او می پرسم حالت چه طور است و او هم خدا را شکر می کند و می گوید بهتر است . من هم شکر خدا می کنم و می پرسم برای بهتر شدن چه خورده ای .

او لابد غذا یا دارویی را نام می برد. آنوقت من می گویم نوش جانت باشد پزشکت کیست و او هم باز نام حکیمی را می آورد و من می گویم قدمش مبارک است و همه بیماران را شفا می دهد و ما هم او را به عنوان طبیبی حاذق می شناسیم.مرد ناشنوا با همین حساب و کتاب ها سراغ همسایه اش رفت و همین که رسید پرسید حالت چه طور است ؟ اما همسایه بر خلاف تصور او گفت دارم از درد می میرم. ناشنوا خدا را شکر کرد. ناشنوا پرسید چه می خوری ؟ بیمار پاسخ داد زهر ! زهر کشنده !ناشنوا گفت نوش جانت باشد. راستی طبیبت کیست؟ بیمار گفت عزرائیل ! ناشنوا گفت طبیبی بسیار حاذق است و قدمش مبارک. و سرانجام از عیادت دل کند و برخاست که برود اما بیمار بد حال شده بود و فریاد می زد که این مرد دشمن من است که البته طبیعتا همسایه نشنید و از ذوقش برای آن عیادت بی نظیر کم نشد.

داستان

  • محسن رمضانی
  • ۰
  • ۰

هلاکت 3 عضو داعش توسط وزارت اطلاعات

به گزارش میهن گرام :معاون امنیتی و انتظامی وزیر کشور ایران می‎‏گوید یک تیم تروریستی سه‌نفره که قصد داشتند از مرزهای غربی وارد ایران شوند، شناسایی شدند.

داعش در ایران

حسین ذوالفقاری این خبر را در جمع خبرنگاران اعلام کرد و افزود: «پیگیری و ردیابی ورود این تیم تروریستی به اطلاع سربازان گمنام امام زمان(عج) رسید و با هوشیاری وزارت اطلاعات این تیم سه نفره منهدم شد.»

معاون امنیتی و انتظامی وزیر کشور همچنین به شناسایی ده‌ها گروه تروریستی در بازه زمانی اربعین در عراق اشاره کرد و گفت: «حدود ۲۰ تیم تروریستی متشکل از گروهک تکفیری داعش خود را برای بازه زمانی اربعین تجهیز کرده بودند و قصد عملیات تروریستی داشتند که با زیرکی و هوشیاری نیروهای عراقی برنامه‌های آن‎ها خنثی شد.»

ذوالفقاری افزود: «البته عده‌ای از تروریست‌ها که فضا را مساعد ندیدند حتی جرأت و توان ورود را پیدا نکردند و متاسفانه حادثه آخر که در حله عراق ایجاد شد و منجر به شهادت تعدادی از زائران شد سه روز پس از برگزاری مراسم اربعین صورت گرفت.»

وی تصریح کرد: «به هر حال تأمین امنیت ۲۰ میلیون جمعیت در یک بازه زمانی تقریباً ۲۰ روزه و در کشوری که تروریست‌های تکفیری در بخش‎هایی از آن حضور دارند صورت گرفت که این کاری بزرگ و سنگین بود.»

داعش در ایران

  • محسن رمضانی
  • ۰
  • ۰

تعبیر خواب خاکستر مثبت تعبیر خواب خفاش

عکس خفن

تعبیر خواب - خاکستر
محمدبن سیرین گوید: خاکستر، مال باطل است از قِبَل سلطان، که بر کسی باقی بماند. اگر بیند خاکستر جمع کرد و باطل شد، دلیل که مال از سلطان جمع کند و به وی نماند و بعضی از معبران گویند: علمی حاصل کند که در وی هیچ خیر و نفع نباشد. حضرت امام جعفر صادق فرماید: دیدن خاکستر درخواب بر نه وجه است... 
اول: عامل ناپذیرفته. دوم: مال حرام. سوم: کلام باطل. چهارم: خصومت. پنجم: فسق. ششم: مکر. هفتم: حسادت. هشتم: پشیمانی. نهم: کاری که اندر آن خیری نباشد

تعبیر خواب - خفاش
دیدن خفاش در خواب شئامت دارد و از موش و جوجه تیغی بد تر است. دیدن خفاش در خواب نه فقط برای بیننده خواب بد است بل که روی زندگی اطرافیانش نیز اثر می نهد. اگر در خواب دیدید که خفاش را کشتید بر دشمن چیره می شوید اما باقی گذاشتن جسد خفاش خودش ابتلا و بلا است و لاشه خفاش خود گویای مصیبت است... 
اگر خفاش بچه کرده بود دشمنی است که ریشه دوانیده و انهدامش دشوار شده است. اگر در خواب ببینید خفاش یا بچه هایش را در کیسه ریخته و به جایی دور برده و آزاد کردید بهتر این است که آن ها را بکشید.

عکس های خفن

  • محسن رمضانی
  • ۰
  • ۰

راه هایی برای بالا بردن سطح رابطه جنسی

به گزارش سلامت نیوز به نقل از سلامت آنلاین، اختلاف سنی در برخی مواقع حالت" شکاف نسلی" به خود می گیرد و برای زوجینی که بیش از یک دهه با یکدیگر فاصله سنی دارند، مخاطرات زیادی به همراه دارد. ثبات و پختگی عاطفی، ویژکی های شخصیتی، اخلاقی و جسمی و حرکت برروی خط ثابتی از مدیریت هیجانی یکی از طرفین در مقابل ناپختگی و بی تجربگی های طرف مقابل، مهمترین عاملی است که کفه ترازوی ارتباط را در بیشتر ابعاد زندگی زناشویی تحت الشعاع قرار داده و نامتوازن می سازد.

رابطه جنسی

کهولت سن و زوال جسمی، احساس برتری و کامل بودن، موظف دانستن خود، زیر سوال بردن رفتارها و احساس مسئولیت نسبت به کنترل رفتارهای فرد کوچکتر و... از جمله نگرانی هایی است که معمولا گریبانگیر همسر " مسن تر" می شود و ترس از دست دادن همسر، دلزدگی و سرد شدن نسبت به روابط زناشویی، بی حوصلگی، تمایل به انزوا، احساس پشیمانی و خجالت از حضور در جمع و معرفی همسر به دوستان و آشنایان و ... مسائلی است که فرد کوچکتر مدام با آنها دست و پنجه نرم می کند.

اختلاف سنی بالای میان زوجین در بسیاری از مسائل خانوادگی بخصوص مسائل زناشویی و روابط جنسی زوج تاثیرگذار است، مثلا یکی از مشکلات، یائسگی زنانه و یائسگی مردانه است. معمولا هورمونهای زنانه در حدود۴۰ تا ۵۰ سالگی و هورمون‌های مردانه بعد از ۵۰ سالگی به حداقل می رسد و فرد را با پدیده ای به نام یائسگی مواجه می کند، حال اگر زنی بیش از ده سال با همسر خود تفاوت سنی داشته باشد، مواجهه با پیامدهای این امر، اجتناب ناپذیر خواهد بود، چه بسا زن هنوز جوان و در اوج هیجان جنسی خویش است، در حالی که همسرش توانایی برقراری رابطه جنسی نداشته و یا قادر نیست روابط جنسی متعددی با همسر خود داشته باشد، اگر چه عکس این موضوع هم صادق است، اختلاف سنی معکوس و بزرگتر بودن زن از مرد نیز، برقراری رابطه زناشویی زوج را به دلیل تغییرات فیزیولوژیکی رخ داده در بدن زن، دچار مشکل می کند. تفاوت انتظارات، عدم پذیرش و ناتوانی در اجابت نیازها باعث بروز مصائبی در خصوصی ترین رابطه بین زن و مرد می شود.

روشهایی برای بالا بردن سطح رابطه جنسی

رابطه جنسی یکی از ارکان مهم زندگی است و باید به صورت متقابل و مشارکتی صورت گیرد، معمولا افراد طی انجام رابطه جنسی همواره می کوشند تا با کسب بیشترین لذت برای خود، شریک جنسی شان را هم با انجام کارهایی مختلف به اوج لذت جنسی برسانند تا هر دو طرف از رابطه جنسی انجام شده نهایت رضایت را داشته باشند. اگر چه شاید ممکن است شما و همسرتان به دلیل اختلاف سنی زیاد، تفاوتها و مشکلاتی در شروع و خاتمه رابطه جنسی داشته باشید، اما باید بدانید این مساله، مشکل لاینحلی نیست، چه بسا شما و همسرتان می توانید با توسل به برخی از تدابیر درمانی پزشکی و روانشناختی بر این مهم فایق آیید. پیش از هر چیز، مراجعه به پزشک و در صورت لزوم دریافت درمانهای زیستی الزامی است اگر چه همزمان روان درمانی نیز مفید است. در ادامه به بررسی روش های افزایش کیفیت رابطه جنسی می پردازیم .

به دنبال برقراری رابطه جنسی باشید

متاسفانه برخی از زوجین درگیر با مشکلات جنسی، به جای حل مساله، صورت مساله را پاک می کنند و برای همیشه قید رابطه جنسی را می زنند و یا آن را محدود به فاصله زمانی طولانی می کنند، این درحالی است که برقراری رابطه جنسی بیشتر باعث افزایش حس اعتماد به نفس و سبب نزدیکی عاطفی بیشتر بین همسران می شود. برای ارتقاء کیفیت زندگی جنسی، بر همسران واجب است حداقل هفته ای یک بار به هوای صمیمت جنسی هم شده درکنار یکدیگر قرار بگیرند و به طریقی مناسب ولوغیر از برقراری از رابطه جنسی، از بودن در کنار یکدیگر، کسب لذت و آرامش کنند.

تصویر بدنی مثبت بر اعتماد به نفس جنسی تاثیرگذار است

تحقیقات نشان می دهند که اعتماد به نفس جنسی و احساس زن و مرد نسبت به اندام جنسی خود، بر کیفیت لذت جنسی تاثیرگذار است، هر چقدر فرد احساس مثبتی نسبت به تصویر بدنی خود داشته باشد، اعتماد به نفسش افزایش یافته و به همان میزان نیز از رابطه جنسی، احساس رضایت و خشنودی بیشتری خواهد داشت. بنابراین با افزایش اعتماد به نفس خویش، احتمال رسیدن به اوج لذت جنسی را افزایش دهید. بسیار مهم است که خودتان را بسیار دوست داشته باشید و طوری با خود رفتار کنید که دوست دارید، شریک جنسی تان با شما رفتار کند، در مورد خود و بدن خود، مثبت فکر کنید. یکی از طرق افزایش اعتماد به نفس، اطمینان از سلامت جنسی است، اگرچه شاید به خاطر کمی یا کهولت سن تفاوتهای مشهودی در کیفیت و کمیت رابطه جنسی تان قابل مشاهده کنید، اما یادتان باشد وقتی به لحاظ جنسی سالم هستید، بی تردید می توانید فعالیت های جنسی پویای متناسب با سن تان را هم بروز دهید.

به خودتان متکی باشید

علیرغم مهر و علاقه ای که همسرتان نسبت به شما دارد و یا تمامی تلاشی که برای ارضای شما می کند، باید بپذیرید که تحریکات و شور جنسی شما و همسرتان به هیچ وجه شبیه به هم نیست، به همین دلیل نیزکاملا غیرمنطقی است که انتظار داشته باشید هر زمان تحریک شدید، ایشان در اختیارتان باشد. لازم است یاد بگیرید که چطور گهگاه نیازهایتان را کنترل کنید، باید بتوانید با کمال اطمینان خاطراز خود و همسرتان، پذیرای این حقیقت در زمانهایی باشید که شما آمادگی رابطه جنسی دارید اما همسرتان ازاین وضعیت امتناع می کند، این مساله کاملا طبیعی است و شما چاره ای جز پذیرش ندارید. همانقدر که تلاش همسرتان برای درک شما و نیازهایتان بیشتر می شود، شما نیز باید بتوانید میزان درک خود از این تفاوتها را افزایش دهید. بخش اعظمی از این درک و پذیرش، وابستگی تام به اتکای گاه و بیگاه شما به خودتان و ارضای میل جنسی تان دارد، اگر اطمینان داشته باشید همسرتان واقعا دوست تان دارد و به شما توجه می کند، بطور حتم انجام این کار به سهولت و با کمترین تنش صورت خواهد گرفت.

گفتگو کنید

بی علاقگی و نارضایتی یکی از زوجین از رابطه جنسی، باعث بروز مشکلاتی در زندگی جنسی زوج و یا دیگر ابعاد زندگی مشترک شان می شود و متاسفانه بسیاری از همسران، فرار را بر قرار و پیدا کردن راه حلی و یا برطرف کردن مشکل ترجیح می دهند! اما توصیه می کنیم پیش از هر اقدام نامطلوبی، از خود بپرسید ناهماهنگی و ناسازگاری جنسی، تا چه حد کیفیت زندگی تان را تحت الشعاع قرار داده و برای بهبود و اصلاح آن چه باید انجام دهید؟ بهتر است در این باره با همسرتان گفتگو کنید تا ببینید که آیا ایشان اطلاع دارد که شما از رابطه جنسی تان با او ناراضی هستید؟ پیشنهاد می دهیم صحبت را به دعوا و مشاجره نکشانید و یا تمامی تقصیرها را به گردن او نیندازید، انتقاد نکنید، با کنایه حرف نزنید و هرگز به صورت یک تهدید طرح مساله کنید، فقط خیلی آرام به همسرتان بگویید بخاطر اختلافاتی که در روحیات جنسی تان وجود دارد، احساس رضایت نمی کنید؛ به طور کاملا صریح افکار خود ومیزان ناامیدی تان را با همسرتان در میان بگذارید، سپس فرصتی دوباره برای اصلاح و سازگار شدن به او بدهید و منتظر نتیجه آن بمانید.

به دنبال تنوع باشید

مهیج ترین فرد در رابطه جنسی هم اگر رابطه زناشویی برایش تکرار مکررات شود، دچار دلزدگی خواهد شد، برای جلوگیری از یکنواختی جنسی، باید کمی خلاق باشید و تنوع را وارد این رابطه کنید. بسیاری از همسران مستاصل، تماشای تصاویر و فیلم های پورنو را تنها راه فرار از حقیقت تلخ زندگی جنسی سرد و ایجاد تنوع در رابطه شان می دانند، در صورتی که فیلم های غیراخلاقی پورنو، تکنیک های غیرواقعی رابطه جنسی را که عمدتا بر مقاربت استوار است، به نمایش می گذارند که به واقع انجام هر یک از آن پوزیشن ها از توان یک فرد عادی خارج است و چیزی فراتر از واقعیت و موهوم است.
برای ایجاد شعف و تنوع در رابطه می توانید روشهای جدید نوازش ، پوزیشن ها و حرکات جدید را بیاموزید. توصیه می کنیم درمورد روش‌های تماسی مختلف تحقیق و مطالعه کنید، آنها را امتحان و تجربه کنید تا یاد بگیرید که چطور می توانید به همسرتان لذت بدهید و کسب لذت کنید.

از سوی دیگر، بیان تخیلات جنسی سبب بالا بردن سطح رابطه جنسی می شود. درباره افکاری که قبل از شروع رابطه جنسی به آنها فکر کرده اید و یا انجام کارهایی که هر دو طرف متمایل به انجامشان هستید، صحبت کنید و در صورت رضایت دوجانبه، آنها را انجام دهید. اگر فانتری های زیادی برای جالب تر و داغ کردن رابطه جنسی در ذهن تان دارید که ممکن است از جانب همسرتان مورد استقبال قرار نگیرد، توصیه می کنیم در نیمه راه تحریک، روشها، سبکها و خیالپردازی های جدید را امتحان کنید، چه بسا بهترین زمان برای صحبت کردن در این مورد و استقبال از پیشنهادتان، همان لحظه ای است که شریک جنسی تحریک شده و نمی تواند جلو ابراز احساسات خود را بگیرد. یادتان باشد هرگز به هنگام تحریک، پایتان را فراتر نگذارید و بی توجه به محدودیت ها و احترام به همسر، عمل نکنید زیرا همه اعتماد او را از دست خواهید داد. اطمینان دهی در مورد مرزبندی ها و عدم انحراف شما از اصول لازم و ضروری است، باید این نکته را همیشه به همسرتان یادآور شوید حرف زدن در مورد تخیلات جنسی به معنای انجام شان نیست و آنها همیشه در حد همان تخیل باقی خواهند ماند.

آرام باشید

تحقیقات نشان داده است بیش از 70 درصد استرس های کاری، شغلی، شخصی و اجتماعی بر زندگی جنسی افراد تاثیرگذار است و کم بودن میل جنسی نیز، احتمال رسیدن به ارگاسم را به حداقل می رساند، بنابراین برای بهبود رابطه جنسی و پویایی آن توصیه می کنیم مشکلات زندگی را پشت در اتاق خوابتان جا بگذارید و با اطمینان جنسی از یکدیگر به رختخواب وارد شوید.

رژیم غذایی تان را اصلاح کنید

مصرف مواد غذایی دریایی باعث بهبود عملکرد جنسی در هر دو جنس می شود، پیروی از رژیم های غذایی سرشار از میوه ها، سبزیجات، روغن زیتون و ماهی نیز بسیار مفید است. از سوی دیگر، مصرف الکل، سیگار، کافئین و بی تحرکی موجب بروز اختلال در عملکرد جنسی می شود و باید میزان مصرف موارد فوق را به حداقل رساند.

ورزش کنید

ورزش در بالا بردن سطح کیفیت رابطه های جنسی زوجین بسیار موثر است. انجام ورزشهایی مانند شنا، پیاده روی، دوچرخه سواری، دویدن،ورزش های شکم و... باعث تقویت قوای جنسی افراد می شود. تحقیقات نشان می دهند افرادی که در سنین بالای ۵۵ سال، دایما در حال ورزش هستند و فعالیت جنسی مرتبی دارند، از افراد جوانتر، خوش اندامتر و سالمترند و توانایی جنسی یک فرد ۴۰ ساله را نیز دارند. آنچه باید در پایان تاکید کرد این نکته مهم است که ارتباط زناشویی خود را در هر سنی با توجه به ویژگی های این دوران حفط کنید. بسیاری از طلاق های عاطفی و واقعی ریشه در عملکرد نادرست سلامت جنسی زوج ها دارد.
* مشاور خانواده

رابطه جنسی

  • محسن رمضانی
  • ۰
  • ۰

تعبیر خواب پاچه به همراه خواب باغ

پ

تعبیر خواب - پاچه
 محمد بن سیرین گوید: اگر کسی به خواب دید پاچه گوسفند همی خورد، دلیل که چیزی یا نعمتی بدو رسد، به قدر آن که خورده است. اگر بیند پاچه گاو همی خورد، دلیل که در آن سال او را فراخی و نعمت است بر اندازه خوردن او... 
جابرمغربی گوید: خوردن پاچه در خواب، دلیل است بر خوردن مال یتیمان به مقدار آن چه خورده است، خاصه چون بیند که خام می خورد.

تعبیر خواب باغ
۱ـ دیدن باغی پرگل با درختانی سبز در خواب ، نشانة آرامش فکری بسیار و آسایش است .

۲ـ دیدن سبزیجات در باغ ، علامت از دست دادن ثروت و آبرو است . اگر زنی چنین خوابی ببیند ، علامت آن است که در محیط خانواده اش شادی فراوان موج خواهد زد و به شهرت دست خواهد یافت .

۳ـ اگر دختری خواب ببیند با نامزد خود در باغی پر از بوته های گل و گیاه قدم می زند ، نشانة آن است که به شادمانی و ثروت دست خواهد یافت .

ب

  • محسن رمضانی
  • ۰
  • ۰

ضرب المثل خر من از کرگی دم نداشت

عبارت مثلی بالا از طرف کسی اصطلاحاً اظهار می شود که از کیفیت قضاوت و داوری نومید شود و حکم محکمه را بر مجرای عدالت و بی نظری نبیند. در واقع چون محکمه را به مثابه دیوان بلخ ملاحظه می کند از طرح دعوی منصرف شده به ذکر ضرب المثل بالا متبادر می شود. این ضرب المثل رفته رفته عمومیت پیدا کرد و در حال حاضر به طور کلی هر گاه کسی از قصد و نیت خویش انصراف حاصل کرده باشد به آن تمسک و تمثیل می جوید.

اکنون ببینیم ریشه تاریخی آن چیست و خر این دراز گوش زحمتکش و بی آزار، چه نقشی در آن بازی می کند. همان طوری که در مقاله دیوان بلخ یادآور شد ریشه تاریخی ضرب المثل بالا هم مربوط به عصر زمان سلطان محمود غزنوی است که شهر بلخ از بزرگترین بلاد خراسان بزرگ بود و بلخیان از نعمت امنیت و آسایش به حد وفور برخوردار بوده اند.

تجربه نشان داد که اگر نعمت و آسایش توأم با تلاش و فعالیت نباشد آحاد و افراد مردم به سوی تن پروری و تن آسایی گرایش پیدا می کنند و لاجرم مفاسد اخلاقی و اجتماعی که لازمه عیش و عشرت و نوشخواری است در روح و جان آن ملت نفوذ و رسوخ می کند.
 

سکته بلخ در قرن چهارم و پنجم هجری چنان وضعی را داشته اند. همه و همه از حاکم گرفته تا سالار شهر و میرشب و کلانتر و محتسب و شحنه، حتی قاضی دیوان بلخ که علی القاعده باید حافظ نظم و قانون و حامی حقوق و ناموس مردم باشد در منجلاب فسا و تباهی مستغرق بوده اند.

در این تاریخ که مورد بحث و مقال است مرد فاسد جاه طلبی به نام ابوالقاسم غلجه صدر و قاضی القضات دیوان بلخ بود که با مأموران انتظامی و ضابطین دادگستری همدستی داشت و از هر گونه ظلم و ستم و زورگویی نسبت به افراد ضعیف و ناتوان دریغ نمی ورزید.

قضا را شخصی به نام مهرک که پسر یک نفر بازرگان بود و پس از مرگ پدر تمام مال و میراث را در راه مناهی و ملاهی بر باد داده بود بر اثر توصیه و سفارش مادرش نزد شمعون یهودی صراف ثروتمند بلخ رفت و از او مبلغ یک هزار درم وام خواست تا سرمایه و دستمایه کار خویش قرار دهد.

چون شمعون با پدر مهرک سابقه دوستی داشت حاضر شد مبلغ پانصد درم به مهرک قرض دهد و در سر سال مبلغ شش صد و پنجاه درم بگیرد. ضمناً از نظر محکم کاری در سند قید کرد: "چنانچه مهرک در موعد مقرر نتواند قرضش را بپردازد شمعون مجاز باشد پنج سیر از گوشت رانش را ببرد و به جای طلبش بردارد."

به همین ترتیب توافق به عمل آمد و مهرک با آن سرمایه استقراضی مشغول کسب و کار شد. اتفاقاً چون زرنگ و دست اندر کار تجارت و بازرگانی بود سود کلانی برد و سرمایه را چند برابر کرد ولی متأسفانه معاشران ناجنس که از پیش با او آشنا بودند دوباره به سراغش آمدند و هنوز سال به سر نرسیده بود که سود و سرمایه همه را از دستش خارج کردند.

شمعون مطالبه وجه کرد، مهرک نداشت که بدهد ولی چون راضی نبود گوشت بدنش بریده شود شکایت به دیوان بلخ بردند. شمعون برای آنکه زهر چشمی از سایر بدهکارانش بگیرد مهرک را که روزگاری اعتبار و احترام داشت از بازار پر جمعیت بلخ عبور داد. در بین راه خری که قماش و مال التجاره بارش کرده بودند در زیر بارگران از پای در افتاد و رهگذران به کمک خر و خرکچی شتافتند. مهرک برای آنکه کار خیری انجام دهد شاید وسیله نجات و خلاصی او از دست شمعون شود دم خر را گرفت و بازور وقت هر چه تمامتر به طرف بالا کشید. خر برنخاست ولی دمش کنده شد و در دست مهرک ماند.

خر کچی بنای داد و فریاد را گذاشت و برای اقامه دعوی و دادخواهی به دنبال شمعون و مهرک روان گردید.
مهرک بیچاره که وضع را چنین دید از هول و اضطراب به هر سو می دوید و راه فراری می جست تا بگریزد. در این فکر و اندیهش بود که در خانه ای را نیمه باز دید، همین که در را به شدت باز کرد تا داخل خانه شود زن صاحبخانه را که باردار و پا به ماه بود چنان تنه زد که به شدت اصابت، جنین افتاد و بچه سقط شد. شوهر آن زن که هفت سال قبل عروسی کرده بود و پس از نذر و نیازها تازه می خواست صاحب فرزند شود از این پیشامد غیر منتظره برافروخت و با مهرک درآویخت. مردم جمع شدند و او را نصیحت کردند که به جای نزاع و مجادله بیهوده به معیت دو نفر شاکی دیگر به دیوانخانه برود و به قاضی ابوالقاسم غلجه شکایت کند.

دسته جمعی به راه افتادند ولی مهرک دل توی دلش نبود واز بخت بد و حواس پرتی دم بریده الاغ را که به هر سو تکان می داد به چشم اسب تصادف کرده آن حیوان زبان بسته را از یک چشم نابینا کرد.

صاحب اسب که پسر کنیز خسوره امیر بلخ بود پس از جار و جنجال به جمع مدعیان پیوست و به جانب دارالقضا راهی گردیدند. در بین راه متهم بیچاره که محکومیتش را حتمی و قطعی می دانست در یک لحظه از غفلت همراهان استفاده کرد و از دیوار کوتاهی بالا رفت تا مگر در ورای آن راه ناگزیری بجوید. از قضای روزگار از بالای دیوار کوتاه که اتفاقاً از داخل باغ بسیار مرتفع بود بر روی شکم پیرمرد خفته ای افتاد و خفته از سنگینی بدن مهرک و هول حادثه ناگهانی در دم جان داد و پسرش به خونخواهی پدر با چهار نف مدعی دیگر هم عنان شده رهسپار دارالقضا گردیدند. نرسیده به دیوانخانه مرد خیراندیشی که از اول به دنبالش افتاده بود و سایه به سایه آنها می آمد سر در گوش مهرک کرد و گفت:"اگر می خواهی از شر و مزاحمت این عده شاکیان جوراجور خلاص شوی باید یک زرنگی به خرج دهی، و آن این است که زودتر از همه خودت را به قاضی القضات بلخ ابوالقاسم غلجه برسانی و قول و وعده انعامی دهی، شادی برائت حاصل کنی و یا اقلاً در محکومیت تو تخفیف کلی حاصل شود." مهرک گفت: "مرگ بعد از این همه جرمها و خطاها که از من سر زده چنین چیز امکان پذیر است؟" مرد خیراندیش جواب داد:"از این قاضی دیوان بلخ همه کار برمی آید زیرل پیچ و مهره حل و عقد مشکلات دست خودش است. پسر جان، مگر نمی دانی که اینها تخم و ترکه شریح قاضی هستند و به دنبال جاه و مال می روند نه حق و راست؟" مهرک تصدیق کرد و به دستور آن خیراندیش قبل از مدعیان، خود را پشت در اطاق قاضی رسانید و به خلوتگاه درون شد. اتفاقاً نیمروز گرمی بود و قاضی به خلوت بساط عیش و طرب گسترده با زیبا پسری به هم آمیخته بود. مهرک زیرک که انتظار چنین فرصتی را می کشید قدم واپس نهاد و با صدای بلند که به گوش قاضی برسد فریاد زد:

"حضرت قاضی سرگرم عبادت هستند؛ حال خوشی دارند و با خدا راز و نیاز می کنند؛ دست نگهدارید و حالشان را بر هم نزنید تا از نماز و عبادت فارغ شوند!!" قاضی ابوالقاسم غلجه چون حرفهای مهرک را شنید از زرنگی و کاردانی او خوشش آمد و با خاطری جمع کارش را انجام داد و بساط را جمع کرد، آن گاه مهرک را به درون خواس و گفت:"فرزند، تو کیستی و چه جاجتی داری؟" مهرک پس از تعظیم و دستبوسی گرفتاریهایش را یکایک بر شمرد و از قاضی در نجات و خلاص خویش استمداد کرد.

قاضی گفت:"چون یقین دارم که جوانی پخته و رازدار هستی و شتر را نادیده خواهی گرفت لذا از شکایت شاکیان باکی نداشته باش. هر حکمی بخواهی به نفع تو صادر خواهم کرد."

مهرک عرض کرد:"با اطمینان و پشتگرمی به عدالت و عنایت حضرت قاضی، شتر که هیچ، فیل را نیز نادیده خواهم گرفت!"
ساعتی بعد دارالقضا تشکیل شد و قاضی با ریش شانه زد و دستار مرتب و سجه در دست بر مسند قضاوت نشست و پس از بیان شرح مبسوطی مبنی بر خداپرستی و دین پروری و شرافت و عزت نفس و پاک نظری و بی طرفی خویش و بیزاری از جیفه دنیا! دیدگانش را به سقف اطاق محکمه دوخت و دعایی خواند و گفت:"خدایا بیامرز و ببر." آن گاه دستور داد شاکیان به نوبت جلو بیایند و شکایت خود را مطرح کنند. شاکیان پیش آمدند و جنایات مهرک را بر شمردند.

قاضی ابوالقاسم غلجه پس از اضغای بیانات شاکیان که جنایات مهرک را با آب و تاب تمام شرح داده بودند. لاحولی خواند و با آهنگی غلیظ که ویژه قاضیان کلاش و کهنه کار است به این شرح آغاز سخن کرد:

"رسم دادگاهها و محاضر قضایی است که مدعیان به ترتیب و جداگانه طرح دعوی کنند، به علاوه شما مدعیانید و این مرد- مهرک- در معرض اتهام است. متهم را جنایت محقق و مسلم نیست. اکنون باید به قضیه افترا که در محضر ما رخ داده و جرم مشهود است قبل از سایر مسایل رسیدگی شود مگر آنکه همگی از متهم و مدعیان توافق کنید که رسیدگی به این قضیه فعلاً مسکوت بماند، و البته می دانید که متهم در قضیه افترا مدعی است و شما متهم" پس از مدتی بحث و گفتگو عاقبت مقرر شد که جرم افترا نیز در صف جرایم دیگر منظور شود و جرمها را به ترتیب اهمیت رسیدگی کنند.

ابتدا موضوع طلب مشعون مطرح شد. شمعون سندی که از مهرک در دست داشت تقدیم و به عرض رسانید که به موجب این سند چون مهرم مبلغ شش صد و پنجاه درم بدهی خود را در سر سال تأدیه نکرده است پنج سیر از گوشت رانش به من تعلق دارد."

قاضی به مهرک گفت:"آیا این مرد راست می گوید؟"
مهرک جواب داد "بلی" قاضی لحظه ای درنگ کرد و آن گاه گفت:"اگر چه این داد و ستد شرعی نیست و از نظر مذهبی و اخلاقی کاری ناروا و احمقانه است مع ذالک من با تو همراهی می کنم تا حق و طلب خود را وصول کنی. این کارد و این هم ترازو، اما توجه داشته باش که دو کار نباید بشود: یکی آنکه قطره خونی ریخته نشود زیرا جزء قرار داد نیست. دیگر آنکه ذره ای از پنج سیر گوشت نباید کم یا زیاد شود، و گرنه شدیداً مجازات خواهی شد!"

شمعون گفت:"حضرت قاضی قربانت گردم، خودتان فکر کنید چگونه می توانم پنج سیر از گوشت رانش را بی کم و زیاد با کارد ببرم که حتی یک قطره خون هم ریخته نشود؟"

قاضی گفت:"چون قرار تعلیق به محال بستی پس حقی هم ندار و باید تاوان زحمتی که به این مرد داده او را از کار بیکار کردی به علاوه حق دیوانخانه را بپردازی و آزاد شوی!"

شمعون خواست داد و بیداد راه بیندازد که مأموران اجرا او را گرفتند و بعد از کتک مفصل به مبلغ شش صد و پنجاه درم غائله را ختم کردند که شمعون بابت تاوان مهرک و حق دیوانخانه و حق الزحمه مأموران دارالقضا بپردازد و خلاص شود!

پس از آن قضه قتل پیرمرد مطرح شد. مدعی پدر کشته با گریه و زاری عرض کرد: "پدر بیمارم در پای دیوار باغ خفته بود که این جوان مانند اجل معلق از بالای دیوار روی شکمش فرود آمد و مرا بی پدر کرد."

قاضی گفت:"اولاً غلط کردی آدم ناخوش را پای دیوار خوابانیدی که این اتفاق رخ دهد. ثانیاً حالا که این کار را کردی بگو ببینم پدرت چند سال داشت؟" عرض کرد هفتاد و دو سال.

قاضی از مهرک پرسید:"تو چند سال داری؟" گفت:"بیست و هشت سال". قاضی بدون تفکر و تأمل حکم خود را این طور انشاد کرد:

"قاتل مستحق قصاص و قصاص از جنس عمل است. نظر به اینکه متهم بیش از بیست و هشت سال ندارد جوان پدر مرده موظف است که چهل و چهار سال از متهم نگاهداری کند، مسکن و غذا و لباسش را تدارک ببیند و از او به خوبی مواظبت و پذیرایی کند تا هفتاد و دو ساله شود. آن وقت متهم را در پای همان دیوار و محل وقوع جرم بخواباند. سپس از بالای دیوار به همان کیفیت بر روی او جستن کند تا جانش درآید و مردم بلخ به عدالت ما امیدوار شوند!!"

خونخواه پدر چون حکم رأی قاضی را شنید از حق خویش صرف نظر کرد ولی قاضی گفت: "گذشت شما کافی نیست. از کجا که فردا برای پدرت وارث و مدعی دیگری پیدا نشود و علیه متهم اقامه دعوی نکند؟ باید وجه الضمان کافی بسپاری که خسارت احتمالی مدعی از آن محل تأمین شود!" این بگفت و شاکی بیچاره را برای پرداخت وجه الضمان و حق دیوانخانه به عمله سیاست سپرد.

سپس نوبت به مدعی سقط جنین رسید. جوان شاکی گفت:"هفت سال است ازدواج کرده ام و آرزوی فرزند داشتم که اتفاقاً چند ماه پیش این آرزو برآمد و همسرم باردار شد اما متاسفانه در حادثه امروز جنین افتاد و آرزوی چندساله ام را بر باد داد ."

قاضی اندیشمند ! تبسم ملیحی بر لب آورد و فرمود :" برای موضوعی به این سادگی چرا اینجا آمدید ؟ خودتان می توانستید دوستانه با هم کنار بیایید و دعوی را مرضی الطرفین خاتمه دهید تا وقت شریف ما ضایع نگردد !" جوان پرسید :" چطور دوستانه حل می شد ؟" حضرت قاضی فرمود :" قبلاً بگو ببینم جنین سقط شده پسر بود یا دختر ؟"

شاکی گفت :" با نهایت تاسف پسر بود ."

قاضی ابوالقاسم غلجه با حالت تبختر سری تکان داد و حکم محکمه را چنین انشاد فرمود :" در اصول قضا مقرر است :

لاضرر ولاضرار و از توابع حتمی قاعده مقرر این است که هرکس ضرری به دیگری وارد سازد از عهده غرامت آن برآید .

غرامت سقط جنین ، ایجاد جنین دیگر به علاوه تحمل و قبول مخارج آن است . مهرک محکوم است مخارج همسر شاکی را از لباس و غذا و مسکن و از امروز تا هنگامی که دوباره باردار و نزدیک به وضع حمل شود از مال خود بپردازد . بدیهی است زحمت ایجاد جنین جدید هم بر عهده متهم موصوف است که شخصاً باید تقبل کند!! چنانچه نوزاد پسر بود فبهاالمراد ، ولی اگر دختر بود بر محکوم فرض است که به همان سیاق به ایجاد جنین دیگر اقدام کند ! مرتبه دوم اگر نوزاد پسر بود شاکی یک دختر سود برده است ! ولی اگر باز هم دختر بود چون دو دختر برابر با یک پسر است دیگر دین و تکلیفی بر عهده محکوم نخواهد بود !!" شاکی فرزند باخته از هول و وحشت حکم قاضی لرزه بر اندامش افتاد و عرض کرد :" جناب عدالت پناهی ، این چه حکمی است که صادر فرمودید ؟"

قاضی جواب داد:"همین است که گفتم ذره ای از طریق انصاف و عدالت خارج نشوم!" شاکی گفت:"من از حق خودم گذشتم و عرضی ندارم. شاید مشیت الهی چنین اقتضا کرده که من فرزند نداشته باشم." قاضی فریاد زد:"خیره سر، کدام حق؟ استرداد دعوی قبل از صدور حکم است. وقتی حکم صادر شد فرار از تبعات آن منوط به توافق طرفین خواهد بود." سپس روی برگردانید و به مأموران دارالقضا فرمان داد که همسر شاکی را برای اجرای حکم در اختیار محکوم قرار دهند مگر آنکه شاکی از غرامت خسارت احتمالی محکوم برآید و حق دیوانخانه را نیز تأدیه نماید!

مأموران پس از گذشت شاکی و رضایت مهرک، حق دیوانخانه را به علاوه یک صد و پنجاه درم برای خودشان از آن بیچاره گرفتند و رهایش کردند.

چون قضه اسب کور مطرح شد و متهم به وقوع جرم اعتراف کرده بود دیگر تحقیق و اقامه شهود را لازم ندانست و بدون تأمل حکم قاضی دیوان بلخ به این شرح زیب صدور!

یافت: "مقرر می شود اسب مصدوم را از سر تا دم دو نیمه کنند و محکوم باید آن نیمه را که چشمش کور شده تصرف کند و قیمت مزبور را به مدعی بپردازد تا خسارتش جبران گردد!" مدعی که هاج و واج مانده بود و به زحمت دست و پایی جمع کرد و گفت: "جناب قاضی، اولاً این حیوان زبان بسته را چرا باید دو نیمه کرد؟ ثانیاً اسبی که دو نیمه شد لاشه ای بیش نیست در حالی که محکوم نصف قیمت را می پردازد."

قاضی با خونسردی جواب داد:"حکم عادلانه همین است که صادر شد. اگر حرفی دارید خارج از محضر قضا می توانید با یکدیگر کنار بیایید، فی المثل محکوم را راضی کنید که از حق خود درباره دو نیمه کردن اسب صرفنظر کند و در عوض قیمت نیمه معیوب آن را پرداخت نکند!" صاحب اسب که قافیه را تنگ دید عرض کرد:"جناب قاضی، مگر مرا نمی شناسید؟

من پسر کنیز خسوره امیر بلخ هستم"

قاضی گفت:"حالا که این طور است قیمت اسب و حق دیوانخانه را از همان شمعون بازرگان بگیرید و پول اسب را به شاکی بدهید تا کنیز خسوره امیر بلخ از حکم عادلانه ما خشنود و راضی باشد!"

صاحب خر دم کنده که در تمام این مدت شاهد و ناظر صحنه ها و قضاوتهای عجیب و غریب قاضی ابوالقاسم غلجه بود حساب کار خود را کرد و خواست از اطاق محکمه خارج شود که قاضی متوجه شد و گفت:"هنگام طرح دعوای شماست، می خواهی کجا بروی؟" صاحب خر عرض کرد:"عمر و عدالت حضرت قاضی دراز باد، شهود من در بیرون دیوانخانه منتظر هستند، می خواهم آنها را برای ادای شهادت به حضور آورم تا در کار قضاوت و اجرای عدالت تأخیری رخ ندهد!"
قاضی گفت:"متهم منکر وقوع جرم نیست که تا حاجت به اقامه شهود باشد. دستور می دهم شهود را مرخص کنند و شما برای ادای توضیحات آماده باشید زیرا امر قضا تعطیل بردار نیست!" خر جواب داد:

"اتفاقاً کسی که منکر وقوع جرم است من بیچاره فلک زده هستم که در خارج از عدالتخانه شهودی حاضرکردم تا شهادت حسن عینی بدهند که نه تنها مهرک دم خر مرا نکنده است بلکه خر من از کرگی دم نداشت و مانند انواع خران بی دم که در جهان به حد وفور یافت می شوند متولد گردیده است!"

قاضی گفت:"استرداد دعوی نیز احتیاج به اقامه شهود ندارد منتها چون با طرح دعوی مایه خسارت متهم شده اید غرامت بر عهده شماست و مقرر می شود خر بی دم را به علاوه مبلغی بابت غرامت نقصان دم به متهم تسلیم کنید تا سکنه بلخ به عدالت ما امیدوار شوند!!"

و این عبارت از آن زمان یعنی عصر غزنویان در افوه عامه صورت ضرب المثل پیدا کرده است.

ضرب المثل

  • محسن رمضانی
  • ۰
  • ۰

تعبیر خواب نقره به همراه خواب افسرده

نا

 تعبیر خواب - نقره
 اگر کسی بیند که نقره از دکان می گرفت، دلیل که از شهر خود زن خواهد. اگر بیند که از معدن نقره فرا گرفته، دلیل که به قدر آن مال حاصل کند. جابرمغربی گوید: اگر یک درم نقره داشت، دلیل که فرزندی آید صاحب جمال. حضرت امام جعفر صادق فرماید: دیدن نقره در خواب چهار وجه است. اول: زن. دوم: فرزند. سوم: مال. چهارم: معیشت.

تعبیر خواب - افسرده
ابراهیم کرمانی گوید: خوردن افسرده در خواب غم و اندوه بود. اگر دید چیزی افسرده همی خورد، دلیل که به قدر آن، وی را غم و اندوه رسد. اگر دید افسرده کسی بدو داد و از وی بخورد، دلیل که با شخصی او را جنگ و خصومت افتد. 
اگر از وی هیچ نخورد، اندوهی به وی نرسد. جابر مغربی گوید: خوردن افسرده در خواب، دلیل که او جنگ و خصومت افتد و علی الجمله هیچ خیر در خوردن افسرده نباشد.

ا

  • محسن رمضانی
  • ۰
  • ۰

راهکار برای جلوگیری از ازدواج کردن کودکان

ه گزارش ایسنا، در سمینار ازدواج کودک که توسط جمعیت امام علی(ع) در دانشگاه علم و صنعت تهران برگزار شد، عاطفه جعفری، کارشناس ارشد حوزه کودک معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری، با اشاره به استانداردهای بین‌المللی ازدواج کودک در دنیا، گفت: ازدواج کودک مغایر با حق شنیده‌شدن کودکان، حق جسمی، عاطفی و روانی کودکان است؛ به طوریکه در "میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی" که در سال ١٣٥٤به آن پیوستیم،به آن اشاره شده و با در نظر گرفتن حق ازدواج برای تمامی زنان و مردان، حداقل سن برای این موضوع معین شده‌است.

دختر

وی در ادامه به اسناد تفسیری کمیته حقوق بشر (شماره 19) اشاره کرد و گفت: این سند حداقل سن ازدواج را تعیین نکرده ولی بیان کرده که کودک باید آزادانه تصمیم بگیرد و طبق اسناد تفسیری، دولت اقدامات پیش‌گیرانه و ترویجی اتخاذ کند که از رویه‌های سنتیِ مغایر با سلامت از جمله ازدواج کودکان جلوگیری شود.

جعفری ادامه داد: در سند سوم کنوانسیون بین‌المللیِ حقوق کودک نیز حداقل سن ازدواج تعیین نشده و اشاره ای به ممنوعیت ازدواج کودکان ندارد.

این کارشناس ارشد حوزه کودک معاونت ریاست جمهوری در امور زنان و خانواده افزود: کمیته‌ حقوق کودک برای اولین بار ازدواج کودک و حداقل سن ازدواج را تعیین کرد و طبق بند 19 در سال 2014 ازدواج زیر 18سال را ازدواج زود هنگام و اجباری دانست.

به گزارش ایسنا، بهشید ارفع نیا، وکیل پایه یک دادگستری در ادامه این همایش از دیدگاه حقوق داخلی و قانون مدنی به ازدواج کودکان پرداخت و گفت: سن بلوغ به سنی گفته می‌شود که فرد از نظر جنسی بالغ شده‌باشد و آماده‌ تولید مثل شود.

وی افزود: در فقه امامیه، سن بلوغ 9سال قمری برای دختران و 15سال قمری برای پسران ذکر شده‌است. رشید بودن پسر و دختر سنّی است که مصلحت خود را تشخیص داده و اراده‌ی آن‌ها تاثیرگذار باشد.

به گزارش ایسنا، در ادامه همایش علی کاظمی، مشاور معاونت حقوقی و قضایی قوه قضاییه نیز در پاسخ به نفی ازدواج کودک اظهار کرد: عده‌ای موافق با ازدواج کودک هستند و نمی‌توانیم دیدگاه آنان را نادیده بگیریم. باید تبیین عقلانی از شرایط کرد تا بتوان قانون وضع کرد. ما با خرده فرهنگ‌هایی مواجه هستیم که ازدواج کودک را خوب هم می‌دانند؛ مثلا آمار طلاق در سال 90 ،15% بود و این آمار در کسانی که زودتر ازدواج می‌کردند،به 6% می‌رسید.

وی ادامه داد: از دیدگاه اسلام هدف از ازدواج رسیدن به آرامش است و سن ازدواج باید به گونه‌ای تعریف شود که طرفین بتوانند آرامش را برای هم تعریف کنند.

کاظمی سپس نوع ازدواج‌های کودکان را به پنج دسته تقسیم کرد و گفت: ازدواج موقت، ازدواج دائم غیررسمی، ازدواج دائم رسمی که بر پایه‌ی قانون است، ازدواج دائم غیررسمی که موضوع مورد مناقشه بیش‌تر بر سر همین مدل از ازدواج کودک است و همچنین نامزدی کودکان از انواع ازدواج کودک محسوب می شوند.

مشاور معاونت حقوقی و قضایی قوه قضاییه ادامه داد: طبق قانون فعلی ایران، دختران بالای 13سال و پسران بالای 15سال می‌توانند ازدواج کنند که تناقض‌هایی با سایر قوانین کشور دارد؛ مثلا کودکان نمی توانند حساب بانکی باز کنند پس اگر ازدواج کنند نفقه را چه‌کار کنند؟ یا این‌که کودک زیر 15سال امکان حضور در دادگاه را ندارد و کودک نمی‌تواند اموالش را تا 18سالگی در اختیار داشته باشند.

وی هم‌چنین اظهار کرد: ازدواج در کودکی در روزگار ما با توانایی پسر و دختر امروزی ارتباط ندارد؛ زیرا افراد حتی تا سن 25سالگی تحت حمایت خانواده هستند و شغل ندارند به همین دلیل،برخی افراد تا 25سالگی هم کودک محسوب می‌شوند.

به گزارش ایسنا، مدیرعامل جمعیت امام علی در ادامه در خصوص شرعی‌بودن ازدواج در سن پایین گفت: در این زمینه که آیا ازدواج پدیده‌ای شرعی است؟ به نظرم ازدواج در سن پایین فرقی با زنده به گور کردن انسان ندارد. تمام زندگی حال و آینده‌ی او تحت شعاع این امر قرار می گیرد و از بین می‌رود. در فرانسه ازدواج زیر 18 سال ممکن نیست و ازدواج زیر این سن، اخلال در نظم عمومی محسوب می شود.

رحیمی ادامه داد: آسیب‌های اجتماعی کودک در مناطق حاشیه بسیار زیاد است و هزینه‌ آن به جامعه تحمیل می‌شود که به ابعاد اجتماعی آن کمتر از ابعاد فقهی پرداخته شده‌است.هر کسی می‌تواند طبق آیین خودش عمل کند اما وقتی این امر موجب اخلال در نظم عمومی شود چه طور؟.

ارفع‌نیا نیز اظهار کرد: چطور بدون در نظر گرفتن حداقل سن می‌توان گفت که پدر اجازه‌ی ازدواج می‌دهد؟ باید برای افراد در معرض ازدواج توسط کسی که ازدواج موفق داشته، آموزش صورت گیرد.

کاظمی نیز اصل دهم قانون اساسی را تشریح کرد و گفت: طبق این اصل، نکاح یکی از احکام اسلامی است که سنگ بنای جامعه را تشکیل می‌دهد و باید در تکریم آن بکوشیم. مسائل ازدواج به نظم عمومی هم مربوط می‌شود. اگر مواردی باشد که نظام حقوقی این موارد را به رسمیت نشناخته، ازدواج را انجام نخواهیم‌داد. در قوانین بین‌المللی جنبه‌ عمومی ازدواج کودک مطرح است اما در کشور ما جنبه‌ شخصی بیش‌تر در نظر گرفته‌شده است.

وی در ادامه به ارائه چند راهکار پرداخت و گفت: برای جلوگیری از ازدواج کودک نیاز است تا یکنواخت‌سازی سن کودک به وجود بیاید و تحصیل اجباری در مسیر آموزش باشد. در مرحله‌ ازدواج نیز باید به صورت مددکاری صورت بگیرد؛ این درحالیست که در حال حاضر برای بعضی مناطق حاشیه تنها دو مددکار داریم.

مدیرعامل جمعیت امام علی نیز اظهار کرد: یکی از مسائلی که در حاشیه‌های شهر با آن مواجهیم، مسئله تجاوز است. یک دانش‌آموز 9 ساله در زنجان توسط معلمش مورد تجاوز قرار گرفت، با پیگیری جمعیت حکم برای معلم صادر شد که دو سال تبعید و چند ضربه شلاق بود. بعد عنوان شد که دختر خودش میل به رابطه داشته است در صورتی که اگر خودش هم مایل بود معلم باز هم محکوم بود؛ زیرا مصلحت بچه تشخیص داده نشده‌ است.

دختر

  • محسن رمضانی
  • ۰
  • ۰

دیدن خواب جامه مثبت تعبیر خواب جامه

جن

 تعبیر خواب - جامه
حضرت دانیال گوید: جامه در خواب، کسب و کار مرد باشد. اگر جامه خود را نیکو بیند، دلیل که کسب و کار او نیکو شود. اگر جامه بد بیند، دلیل که کسب و کارش بد شود. اگر پادشاه در خواب جامه خود سیاه بیند، دلیل بر نیکوئی حال او است. اگر رعیت جامه خود سیاه بیند، دلیل بر غم و اندوه است و جامه زرد درخواب، بیماری است و جامه سرخ در خواب، خرمی است و توفیق و طاعت، دلیل بر این که جامه سبز حله بهشتیان است، آن نیز خوب است. و جامه سفید شسته، ساختگی کار مردم است و جامه کبود، دلیل بر مضرت است و جامه سوخته، دلیل زنان است ... 

از سبب پادشاه و جامه دریده، دلیل ظاهر شدن راز است و جامه پشمین و نمدین و پلاس، جمله دلیل که مال و خواسته او را حاصل شود و جامع مرقع، دلیل بر درویشی و تنگدستی است و جامه چرکین از هر نوع که باشد، دلیل بر اندوه و غم است و جامه کاغذی، دلیل بر ملامت و شناعت کند و جامه که از پوست چهارپایان است، دلیل بر خیر و منفعت است که بدو رسد جهمه بی درز به شکل کفن، دلیل که شغلهای وی در دین تمام شود و عرش به آخر رسیده باشد. اگر بیند پوست خر پوشیده است، دلیل که عز وجاه یابد. ابراهیم کرمانی گوید: اگر بیند جامه مهتری پوشیده است، اگر اهل آن جامه بود، دلیل که کارش قوی شود، اگر بیند جامه وزیری پوشیده است، دلیل که مال بسیار یابد، اما از خلق ملامتش است. اگر بیند جامه حاجبی پوشیده است، دلیل که از عطای بزرگان محروم ماند. اگر بیند جوانی جامه عوانی پوشیده است، دلیل که کسی او یاری دهد به عطا رسانیدن به وی. اگر بیند که جامه جلادی پوشیده است، دلیل است که منفعت یابد. اگر بیند جامه صاحب پوشیده است، دلیل که با امانت و زبان آور شود و به مهمات ساختن خلق مشغول شود. اگر بیند که جامه صوفیان پوشیده است، دلیل که دین او زیاده شود. اگر بیند جامه زاهدان پوشیده است، دلیل که با امانت است. اگر بیند جامه بزرگان پوشیده است، دلیل که کار و کسب دنیائی او نیکو شود. اگر بیند جامه اهل صلاح داشت، دلیل که کار دینش به صلاح آید. اگر بیند جامه اهل فساد پوشیده است، دلیل که او را از اهل فساد غم و اندوه رسد. اگر بیند جامه مزد و کارکن داشت، دلیل است که متفکر و رنجور شود. اگر دید جامه طبیبان داشت، دلیل که کارش نیکو شود و در میان مردمان مشهور شود. اگر بیند جامه جهودان داشت، دلیل که به مکر و حیله کسی را هلاک کند و سرانجام کارش بد است. اگر بیند جامه ترسایان داشت، دلیل که کاری کند که به سبب آن از دوست و دشمن ایمن نباشد. اگر دید جامه کشیشی داشت، دلیل که صاحب بدعت بود و میلش به فکر ضلالت است. اگر بیند جامه مغان داشت، دلیل که میلش به جانب بددینان و جاهلان است. اگر بیند جامه مرتدی پوشیده داشت، دلیل که کسی عطائی بدو دهد و بازستاند. اگر بیند که جامه بت پرستی است، دلیل که به خدمت پادشاه مشغول گردد یا خدمت مهتری. اگر بیند جامه زنی پوشیده است، دلیل که از مهتر خویش دور شود. اگر بیند جامه مردمان زندانی پوشیده داشت، دلیل که به سبب کاری غمگین و مستمند شود. اگر بیند جامه حمالی پوشیده داشت، دلیل که امانت گذار شود و انگشت نمای شود. اگر بیند جامه گورکنی داشت، دلیل که به خدمت مردی سفله دون همت مشغول شود. اگر بنید جامه کشیشان پوشیده است، دلیل که از کسی مصلح روزی حلال خواهد. اگر بیند که جامه قصابی داشت، دلیل که وی را زیانی و اندوهی رسد. اگر بیند جامه باشکوهی پوشیده داشت، دلیل که با زن صحبت دارد به راست. ابراهیم کرمانی گوید: اگر جامه نو داشت و او را قصاره نکرده بودند نیکو است و جامه تنگ و دون دیدن، بد است و جامه خام از جامه گاری کرده بهتر است و جامه زربفت، زن خردمند و کنیزک با فرهنگ بود، و جامه برد و مخطط، خیر و منفعت است و جامه رسنی که مجهول است، زخم تازیانه است، یا غمی سخت که بدو رسد و جامه معین، مال و خواسته بود. جابر مغربی گوید: تاویل دیدن جامه بر دو گونه است: یک گونه به دیدن تعلق دارد و یک گونه دیگر بدنیا، و جامه سفید دین است و جامه نو عمامه دنیا. اگر کسی بیند جامه سفید نو پاکیزه داشت، هم دنیا و هم دین را نیکی بود و اگر جامه سبز و تنگ بیند، هم دین را بد بود و هم دنیا را و چون جامه را چرکین و دریده بیند، هم فساد دین و هم فساد دنیا است، و جامه سرخ زنان را نیکو است در دنیا و مردان هم نیکو است و پیراهن از طیلسان و قباد و دستار، این جمله مردان را غم و اندوه است یا جنگ و خصومت، و جامه زرد مردان را بیماری است و به قول بعضی از معبران: اگر زنی بیند جامه زرد پوشیده است، دلیل که او را شوهری آید. اگر دارد بیمار شود. و جامه سبز زنان و مردان را دین است. اگر بر زنده بیند صلاح دین است. اگر بر مرده بیند، دلیل رستگاری آخرت است و جامه سیاه دیدن، کسی را که پیوسته سیاه پوشد نیکو است، اما آن که پیوسته سفید پوشد، جامه سیاه نیکو نباشد، نه دین و نه دنیا را و جامه سیاه، به قول بعضی از معبران، خطیب و قاضی و پادشاه را نیکو است، اما رعیت را غم و اندوه است. و جامه کبود بهتان و غم و مصیبت است. اگر بیند جامه ملون داشت، یعنی سبز و سرخ و زرد، دلیل که از پادشاه یا والی آن ولایت سخنی سخت شنود که او خوش نیابد. اسماعیل بن اشعث گوید: اگر کسی به خواب بیند جامه داشت که رویش از رنگی و پشتش از رنگی، دلیل که با اهل دین و دنیا به مذلت زندگانی کند. اگر بیند از جامه خویش همی خورد، دلیل که از مال خود نفقه بسیار کند. اگر بیند جامه زیرین پوشیده است، دلیل که در سفر بماند، یا از بهر کاری وی را به زندان کنند و اگر بیند جامه او ضایع گردید یا از وی بستدند و او برهنه بماند، دلیل که قدر و جاهش کم شود و حقیر و خوار شود. اگر بیند جامه خویش را بدریدند، دلیل که اندوهگین وشد و با زن خویش خصومت کند. اگر بیند جامه خود را یا جامه اهل خود را مومی کرد، دلیل که او را با خویش خود خصومت افتد. اگر بیند جامه او کسی بربود و برهنه بماند، دلیل که از حرمت و منزلت بیفتد. اگر بیند جامه در نوشته از هم باز کرد، دلیل که به سفر شود. اگر بیند جامه باز کرده را در نوشت، دلیل که غایبش از سفر اید. اگر بیند جامه زنان پوشیده داشت، دلیل که مالش زیاد شود. اما اگر ترسی عظیم بدو رسد و به قولی او را غم و اندوه رسد و بی حرمت شود. اگر بیند جامه مردان پوشیده داشت، دلیل که خیر و منفعت بدو رسد و جامه یافتن در خواب سفر است و به قدر درازی و کوتاهی جامه در سفر بماند. اگر بیند جامه را تمام کرد، دلیل که از غم باز رهد. اصفهانی گوید: بهترین جامه ها در خواب، جامه ای است که از پنبه است و در وی قز یا ابریشم نباشد و جامه عنابی از پنبه با ابریشم است و جامه خز هر دو، دلیل بر مال حرام و فساد کند در دین و جامه دیبای حریر و ابریشم، مردان را بد بود و زنان را نیک، و جامه کهن غم و اندوه است از قِبَل پادشاه. اگر کسی بیند که جامه کهنه فروشد، نیک است، اگر بیند جامه کهن می خرید، دلیل بد است و جامه کهن پوشیدن بد است و جامه کهن از تن بیرون کردن نیک است. جابر مغربی گوید: اگر بیند جامه شسته بود و پوشیده، دلیل که تائب شود. اگر بیند جامه چرکین داشت، درویش شود. اگر بیند جامه رنگین داشت، اگر زن است، یا سپاهی است، او را نیک است. اگر بیند جامه با شکوه داشت، دلیل که او را منکری پدید آید. حضرت امام جعفر صادق فرماید: دیدن جامه نو در خواب بر چهار وجه است. اول: زن. دوم: پادشاه. سوم: مال. چهارم: خیر و منفعت. و هم او گوید اگر کسی بیند جامه خود را به مقراض ببرید، دلیل که چیزی به او رسد. اگر بیند دزدان جامه او را بیرون کردند، دلیل که فساد در میان زنان وی افتد.

جن

  • محسن رمضانی
  • ۰
  • ۰

چگونه ساخته شدن مایع منی در بدن

– مایع منی چیست؟
هر میلی‌لیتر مایع منی به طور معمول حاوی میلیون‌ها اسپرم است. منی مایعی سفید یا طوسی رنگ است که از مجرای ادرار (لوله‌ای که در آلت‌تناسلی قرار گرفته است) در زمان انزال خارج می‌شود. هر میلی‌لیتر مایع منی به طور معمول حاوی میلیون‌ها اسپرم است اما اکثر حجم آن را ترشحات غدد موجود در دستگاه تناسلی مرد تشکیل می‌دهد.

هدف مایع منی فقط تولیدمثل است، بعنوان وسیله‌ای برای بردن اسپرم به دستگاه تناسلی زن. بااینکه انزال منی همراه با ارگاسم و لذت جنسی است اما نعوظ و ارگاسم توسط مکانیزم‌های مختلفی کنترل می‌شوند و برای داشتن رابطه‌جنسی لذت‌بخش، نیازی به بیرون آمدن منی نیست.

مایع منی از چه ساخته شده است؟
مایع منی از ترشحات غدد مختلفی تشکیل می‌شود که فقط ۵ درصد از آن از بیضه‌ها می‌آیند.

اندام‌هایی که به تولید مایع منی کمک می‌کنند
غده     درصدازکل
بیضه‌ها و اپیدیدیم     ۵
کیسه‌های منی     ۴۶-۸۰
غده پروستات     ۱۳-۳۳
غده پیازی-میزراهی و ادرار     ۲-۵

مایع منی طبیعی چگونه است؟
منی معمولاً سفید یا طوسی رنگ است اما گاهی ممکن است زرد باشد. صورتی یا قرمز شدن مایع منی دلیل بر وجود خون در آن است. با اینکه این به ندرت نشانه یک مشکل جدی است اما مردهایی که منی آنها به ظاهر لکه خون دارد باید به پزشک مراجعه کنند. منی بلافاصله بعد از انزال دلمه می‌شود و مایعی چسبناک و ژله‌مانند تشکیل می‌دهد. بعد از ۵ تا ۴۰ دقیقه دوباره مایع می‌شود.

کملاً طبیعی است که منی گلبول‌های ژله‌مانند شکل دهد و این نشانه هیچ مشکل سلامتی یا باروری نیست. اگر منی نتواند دلمه شود و بعد دوباره مایع شود، می‌تواند نشانه مشکل در باروری باشد. حجم متوسط منی که در انزال تولید می‌شود ۲ تا ۵ میلی‌لیتر است. حجم پایین‌تر از 1.5 میلی‌لیتر و بالاتر از 5.5 میلی‌لیتر غیرطبیعی هستند. پایین بودن حجم منی می‌تواند بخاطر انزال‌های مکرر باشد و بالا بودن آن معمولاً بعد از نداشتن انزال به مدت طولانی دیده می‌شود.
منبع : mardoman.net  مرمان
باعلم

منی

  • محسن رمضانی